اشرف و دربار از همان ابتدای تشکیل حکومت پهلوی دوم، راه حفظ سلطنت را برکناری مخالفان و پیدا کردن حامیان داخلی و خارجی دیدند. آنان این موضوع را بهانه حفظ وحدت ملی قرار داده بودند، در حالیکه جلب اعتماد و حمایت مردم در آن روزها، نیازمند اقدامات جدیتر همچون برخورد با مشکلات سیاسی و اقتصادی بود.
رضاشاه مدعی بود در دوران سلطنت خود اقدامات زیادی برای بالا بردن سطح رفاه مردم انجام داده است. این ادعاها در حالی مطرح میشد که بسیاری از مردم و گروههای اجتماعی حتی در سطوح متوسط از بسیاری از امکانات اولیه محروم بودند. نمود این ادعا را میتوان در کتاب خاطرات اشرف مشاهده نمود.
بسیاری حضور آمریکا در ایران را با امور سیاسی و اقتصادی میدانند، در حالیکه برخلاف این تصور به موازات حضور سیاسی این کشور، نفوذ فرهنگی نیز آغاز شد و بسیاری از سرگرمیهای آمریکایی وارد کشور شد. البته این امور ابتدا توسط دربار مورد استقبال قرار گرفت.
از میان نخستوزیران حکومت پهلوی، اشرف فقط با قوامالسلطنه موافق بود؛ زیرا قوام علیرغم قلدری و خـودخواهی ، به اهمیت و نفوذ اشرف پی برده بود و اغلب توصیهها و سفارشهای او را مـیپذیرفت.
نامه اسدالله علم وزیر دربار به هویدا نخست وزیر مبنی بر درخواست حواله نمودن مخارج سفر اشرف پهلوی رئیس کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد به امریکا جهت شرکت در کمیسیون مذکور
انگلیس پس از آن که با ملی شدن صنعت نفت در ایران از این ثروت محروم گردید با طراحی کودتایی با هدف سرنگونی دولت مصدق، دولت آیزنهاور را به بهانه «خطر نفوذ کمونیست در ایران» به اجرای این کودتا متمایل ساخت. عملیات کودتا بر اساس طرح اولیه ام.آی.۶ تدوین شد.
شمس پهلوی در امور مختلف اقتصادی فعالیت داشت و به نوعی انحصار تجارت برخی از کالاها و اشیا گرانقیمت را در دست داشت. برخلاف بعضی از تصورات که آغاز فعالیت شمس را به دوران پهلوی دوم مرتبط میداند، واقعیت آن است که شمس فعالیتهای خود را از دوره رضاشاه آغاز نموده بود.
اشرف پهلوی در کنار همه بی بند و باری های اخلاقی خود، سه بار به طور رسمی ازدواج کرد. نخستین بار به دستور پدرش، با علی قوام پسر قوام الملک شیرازی و برادر زن اسد الله علم ازدواج کرد. ازدواج دوم وی با یک جوان مصری به نام احمد شفیق بود، و ازدواج سومش نیز با فردی به نام مهدی بوشهری بود...
اشرف زنی جسور، قدرتطلب، مغرور و خوشگذران بود و برخلاف خواهرش شمس به امور سیاسی عشق میورزید. او تا زمان حضور پدر در ایران (شهریور 1320) از شرکت در کلیه امور سیاسی محروم بود، بعد از برکناری پدر (شهریور 1320) بلافاصله از پدر جدا شد و با کمک مادرش به ایجاد باندهای دست زد تا بتواند به صورت عوامل اجرایی خود از آنها استفاده کند و در حکومت دخالت کند.
اشرف عاشق سیاست بود. او از همان نخستین روزهای شهریور 1320 با کمک و مساعدت مادرش به جمعآوری عدهای پرداخت که بعدها بتوانند در دولتها عوامل اجرایی او باشند. اشرف از نیمههای سال 1331 درصدد برآمد تمام همّ خود را در راه سقوط مصدق بهکار گیرد. فعالیت سرسختانه او زمانی آغاز شد که دکتر مصدق پیشنهاد بانک بینالمللی را در مورد نفت رد کرد و امیدی به حل مساله ...